اینترنت اشیا در محل کار و منابع انسانی
چگونه فناوریهایی مانند اینترنت اشیا محیط کار را تغییر میدهد؟ و اگر بیشازحد از آن استفاده شود خطری وجود خواهد داشت؟
هرکسی که فیلم گزارش اقلیت را دیده باشد صحنهای که در آن تام کروز یک جراحی غیرقانونی چشم را در بازار سیاه انجام میدهد به خاطر میآورد.
سال 2054 است و سیستمهای تشخیصی اپتیکی همهجا وجود دارند – حسگرها، عنبیه انسانها را اسکن میکنند و افراد را در حین روز در مکانهای مختلف شناسایی میکنند-
خودروهای بدون راننده؛ خانههایی که با صدا قابلیت کنترل شدن دارند و واحدهای پیشبینی جرم همه امروزه وجود دارند، همه این موارد در سال 2002 بسیار مهیج و غیرقابلدسترس بودند.
اما به نظر میرسد اسپیلبرگ روی پیشبینیهایش نسبتاً کم کارکرده است. تنها 36 سال از جهان جایگزین این کارگردان میگذرد و تشخیص صورت، اسکن عنبیه و ساختمانهای به هم مرتبط وجود دارند. خانههای گوگل به افراد اجازه میدهند روشنایی خانه و همچنین قفل درها را توسط صدا فعال کنند. گوشیهای هوشمند سامسونگ مجهز به فناوری اسکن عنبیه و چهره هستند که قابلیت باز شدن قفل گوشی را به مالک آن میدهد. آمازون یخچال هوشمندی را طراحی کرده است که میتواند وقتی مواد غذایی رو به اتمام هستند تشخیص دهد و اقدام به سفارش مجدد مواد غذایی کند؛ و این تنها شروع است.
تمامی این فنّاوریها در گروهی بهعنوان اینترنت اشیا (IoT) یا موج سوم اینترنت قرار میگیرند. اینیک اصطلاح است که در ابتدا توسط کوین اشتون در سال 1999 (خیلی قبل از اینکه این فنّاوری حتی در مراحل اولیه باشد) استفاده شد و به وسایل فیزیکی به هم مرتبطی گفته میشود که اطلاعات را در یک محیط جمعآوری میکنند و باهم به اشتراک میگذارند.
همانطور که مثالهای بالا اشاره کرد اینترنت اشیا در خانه و محیط مصرفی گسترش پیداکرده است. دنیای کسبوکار بهخصوص محیط کار، کمی دیرتر وارد این فضا شد؛ اما اکنون شروع به عمل کرده است.
محیط کار از فضایی کاربردی به هسته اصلی فرهنگ و نحوه کار کردن افراد تبدیلشده است؛ بنابراین بهجای اینکه یک دفتر کار در مورد تعداد میز کارهایی باشد که دارد باید در مورد محیط انعطافپذیر، همکاری و شخصیسازی باشد.
و این بدان معنی است که باید تمام عناصر کارکنان، معماری، بهرهوری و فضای کاری را با یکدیگر همراه کنید. چیزی که شرکتها به تازگی در مورد آن آگاه میشوند.
اموال شرکتها همواره متمرکز بر صرفهجویی در هزینه بودهاند؛ اما زمانی که مشارکت کارکنان و درنتیجه بهرهوری را افزایش دهید، میتوانید بیشتر صرفهجویی کنید. در غیر این صورت شما توسط شرکتهای بزرگ فناوری که محیطهایی دارند که کارمندان در آن لذت میبرند و دوست دارند در آن کار کنند، بلعیده میشوید.
خب چگونه اینترنت اشیا میتواند برای افزایش تجربه کارکنان مورداستفاده قرار گیرد؟ از نظر جیمز فرنکیس جذابترین بعد موارد کوچکی است که کارکنان قادر هستند در رابطه با محیط کار خود آن را تغییر دهند. محیطهای کاری افزوده[1] میتوانند تنظیمات را بیاموزند و سازگار با نیاز تکتک کارکنان باشند و به افراد اجازه دهند مکانهای مختلف را از طریق اپلیکیشنهایی که روی گوشی هوشمند خود دارند کنترل کنند.
معمولاً کارکنان در محیطهایی کار میکند که نمیتوانند پنجره را باز کنند یا دمای هوا را کنترل کنند. ممکن است این موارد خیلی ابتدایی به نظر برسد اما شخصی کردن این موارد از طریق فناوری و اجازه دادن به کارکنان برای کنترل بخشی از ساختمان که در آن حضور دارند به کارکنان آزادی عمل میدهد و در کارایی تأثیر گزار است.
یک کاربرد دیگر توسط یک شرکت خدمات آی تی به نام تیئتو[2] ارائه شد. منابع انسانی و تیم فنی باهم همکاری کردند تا محیط کار هوشمندی ایجاد کنند که اطلاعات ساختمان و کارکنان را ردیابی کند.
جاهطلبی این شرکت برای ایجاد «محیط مبتنی بر فعالیت» و یک فرهنگ باز که غیر سلسله مراتبی، شفاف و مشوق همکاری است باعث شد چالشهایی به وجود بیاید که فناوری IoT کاملاً توانست بر آنها غلبه کند.
یکی از کارکنان منابع انسانی بیان کرد مدیران و کارکنان نگرانیهایی را ابراز کردند که فرهنگ باز به این معناست که شما انتخاب میکنید کجا میخواهید کارکنید، چه زمانی در محل کار حاضر میشوید، در این صورت آنها نمیدانستند در مواقعی که لازم است باهم کار کنند چگونه میتوانند یکدیگر را پیدا کنند. بنابراین شرکت به مفهوم ساختمان هوشمند دست پیدا کرد که در آن کارکنان حسگرهای دارند که مکان آنها را در ساختمان نشان میدهد.
این کار باعث شد کارکنان تجربه بهتری داشته باشند چراکه بهراحتی مدیران یا سایر کارکنان را درون ساختمان پیدا میکردند. این کار همچنین افراد را تشویق میکرد که سایر کارکنان را در مکانهایی خارج از محل معمولی که با تیم خوددارند ملاقات کنند و این کار باعث افزایش خلاقیت و بهرهوری میشود. مبلمان و اتاقهای جلسه نیز دارای حسگر هستند بنابراین افراد میتوانند ببینند که چه موقع این مکانها در دسترس هستند.
ما ساختمان هوشمند را به چیزی که بیشتر با مفهوم منابع انسانی درهمآمیخته است ادغام کردیم و به چیزی تبدیل کردیم که به آن ساختمان همدل میگوییم.
بخش همدلی بهگونهای است که کارکنان از طریق گوشی هوشمند، کامپیوتر یا مانیتور بازخورد ارائه میدهند – از طریق کلمات یا شاخصهای نشاندهنده شاد یا غمگین بودن- هوش مصنوعی سپس اطلاعات را باهم درمیآمیزد و بازخوردهایی در زمان واقعی به منابع انسانی و مدیریت در خصوص سوالاتی که وجود دارد ارائه میدهد- خوب و بد- در مورد ساختمان، شرکت یا کار و ترندهایی که در بخشهای مختلف شرکت است.
این مفهومی است که تیئتو در آن با سازمانها همکاری میکند. Popinwork -یک فضای مشارکتی- اولین ساختمان همدلی بود که در سوئد معرفی شد.
همکار و مؤسس این سازمان کارین استاهل بیان میکند یکی از مزایای این کار، عنصر اجتماعی است. پس از تنها چند هفته، یکی از مواردی که شاهد آن بودیم این بود که افراد فهمیدند مشکلی ندارد با فردی که نمیشناسند ملاقات داشته باشند. قادر بودن به دیدن یک فرد در مانیتور، کلیک کردن روی عکس آنها و فهمیدن اسمشان، آنها را تشویق به برقرار کردن ارتباط میکند چراکه کمتر احساس میکنند در محیطی که پر از غریبهها است احاطه شدند.
کنترل نور و گرما و مانیتورینگ یکی دیگر از مزایا است. فرض کنید موقع نهار فردی به باشگاه برود- اگر بتواند عصر در محیطی که خنکتر کار کنند حس بهتری خواهند داشت. ما همچنینی میتوانیم کارکرد هر محیط را ارزیابی کنیم و ببینیم چه چیزی در آنجا محبوبیت دارد و محیط را مطابق با آن تنظیم کنیم.
اما تجربههای IoT محدود به تجربه کارکنان نمیشود. دن هاردینگ مدیر ساین این اپ، به ساده شدن فرایند زمانبندی ورود و خروج کارمندان اشاره میکند.
ساین این اپ توسعه پیدا کرد تا جایگزین کتاب بازدیدکنندگان شود اما بهسرعت تبدیل به زمانبندی ورود و خروج کارمندان شد؛ و در حال تبدیلشدن به دستگاه چک کردن ورود و خروج از دفاتر شرکت در محلهای مختلف و حتی کار کردن از خانه میشود. بنابراین مدیران میتوانند اطلاعاتی در خصوص حرکت و جابهجایی کارمندان خود داشته باشند.
بنابراین اینترنت اشیا در محیط کار تا کجا پیش خواهد رفت؟ به گفته IDC، پیشبینی میشود که امسال هزینههای جهانی به 772.5 میلیارد دلار برسد که نسبت به سال گذشته 15 درصد افزایش داشته است. هاردینگ میگوید: «این اتفاق میافتد و در بسیاری از موارد اتفاق خواهد افتاد.» «پس کسبوکار باید آن را در آغوش بگیرد و از آن برای بهبود کارایی کارکنان خود استفاده کند.»
جهش بعدی، استاهل معتقد است، «دستگاههای بیشتری متصل به بدن انسان ساخته میشود که دسترسی به مکانها را تسهیل میکند. او فکر میکند شاید ما بتوانیم یک چیپ را در دست یا انگشت شست داشته باشیم؟»
برای فرانکی، این امکان وجود دارد که بیشتر در مورد عنصر شخصیسازی و کنترل کارکنان کار کند. او دنیایی را میبیند که در آن اسکنرهای عنبیه و فنّاوری تشخیص چهره از باز کردن قفل تلفنهای هوشمند به سمت تبدیلشدن به یک ویژگی مهم محل کار تبدیل شوند؛ و برای اهدافی مشابه به چیزی که اسپیلبرگ پیشبینی کرد.
او میگوید: «با افزایش حملات تروریستی در محل کار، من فکر میکنم اسکن عنبیه و اقدامات امنیتی در تشخیص چهره در ساختمانهای اداری بزرگ نقش مهمی خواهد داشت. این موارد قادر خواهند بود تا از کارکنان بهتر محافظت کنند و در صورت وجود اقدامات امنیتی نامرئی، یک کارمند نسبت به اقدامات امنیتی سنتی تجربه کاری بهتری خواهد داشت.
او میافزاید: «این همان بخش گزارش اقلیت است که واقعی خواهد شد.»
[1] Augmented workplace environments
[2] Tieto